آگاه سازی وهشدار ها
آگاه سازی و هشدارها انگیزه های جاسوسی (فصل اول - قسمت اول) انگیزههای جاسوسی
    منظور از انگیزههای جاسوسی، آن دسته از محرک هایی است که سازمان های اطلاعاتی به کمک آنها، افراد موردنظر خود را به اقدام علیه سازمان، گروه یا کشور خود متمایل می کنند. معمولا افراد مایل نیستند که علیه سازمان یا جامعه ای که خود بخشی از آن هستند، اقدام کنند، ولی در شرایطی، این اقدام ناپسند که خیانت نامیده می شود، به سراغ افراد می آید. مهمترین سوال این است که چه عواملی باعث می شوند که یک فرد به سازمان یا کشور خود خیانت کند؟ سازمانهای اطلاعاتی و ضداطلاعات دنیا به طور کلی چهار انگیزه را برای ارتکاب به جاسوسی برمی شمارند که در زبان انگلیسی با سرواژه "MICE" (معادل: 1.Mony 2.Ideoligy 3.Coercion 4.Egocentricity) شناخته می شوند. این چهار  انگیزه عبارتند از پول، ایدئولوژی، اجبار و اضطرار و خودپسندی.
    افرادی که با انگیزه مالی به کشور خود خیانت می کنند، معمولا کسانی هستند که فکر می کنند سازمان یا جامعه حق عادلانه آنها را از چنگشان درآورده است، بنابراین تردید ندارند که به خاطر ارزشهایشان این نقص باید جبران شود. در عین حال آنها معتقدند که جامعه نیز قدر توانایی ها  و استعدادهای آنها را ندانسته و آنها را درک نکرده است. آلدریچ ایمز ازجمله افرادی بود که با انگیزه ی مالی جاسوسی کرد.
    افراد دارای انگیزه ایدئولوژیک عمیقاً به یک نظام اعتقادی باور دارند که فکر می کنند این نظام، آنها، خانواده، گروه و دوستانشان را حفظ می کند و به آنها انرژی می دهد. این عده بدون چشمداشت مالی از جان خود مایه می گذارند و خدمت به آرمان خود را پاداش خویش می دانند. جولیوس و اتل روزنبرگ و نیز کیم فیلبی، ازجمله جاسوسان معروفی بودند که با انگیزه اعتقادی علیه کشور خود جاسوسی می کردند.
    اجبار و اضطرار در مورد کسی به کار می رود که در شرایط عادی مایل به خیانت نیست، ولی در شرایط ویژه ای به اجبار دست به خیانت می زند. شانتاژ جنسی و ارتشا دو مورد از رایج ترین شیوه های اجبار افراد به همکاری اطلاعاتی است؛ مثال کلاسیک شانتاژ جنسی دونالد مک لین است که توسط گای برگس صورت گرفت. در خصوص رشوه، هنگامی که یک مقام دولتی رشوه می گیرد، تا مدتها در اختیار رشوه دهنده قرار می گیرد و مجبور به اطاعت می شود. چنین فردی از ترس لو رفتن، باید به گرفتن پول ادامه دهد، چه بخواهد چه نخواهد. در موارد عاشقانه نیز زور و اجبار ممکن است کارساز شود و عاشق و معشوق ممکن است به خشونت و حتی قتل تهدید شوند.
    خودپسندی ناشی از شرایط روحی و روانی فرد است که تحت تاثیر هیجان به اقدامات غیرمعمول دست می زند. شاید بتوان الیزابت بنتلی را یک نمونه اصیل مطالعه هیجان به عنوان عامل محرک جاسوسی دانست. بنتلی با یک سازمان فاشیست کار جاسوسی را شروع کرد، اما خیلی زود به یک مجموعه کمونیست پیوست. وی سپس عاشق یک مأمور مخفی CPUSA شد که یک چکیست بود. وقتی که او از دنیا رفت، بنتلی سمت های او را به دست آورد، اما ضربه روانی این مسأله بر او تاثیر مخربی برجا نهاد. هیجان، عشق و عاشقی و روابط جنسی دلایل اصلی ورود وی به کار جاسوسی بودند، اما وقتی تمام اینها از میان رفت، او مجدداً به کشور زادگاه خود پناهنده شد.
    جزئیات بیشتر آسیب پذیری های انگیزه های چهارگانه مذکور به شرح زیر است:
انگیزه مادی: حقوق پایین، طمع، نیاز به پول برای حل بحران مالی خانواده، بدهی
 ایدئولوژی: تنفر از نظام اعتقادی خودی، تحسین نظام اعتقادی غیر
 اجبار و اضطرار: آسیب پذیری در برابر ارعاب، روابط احساسی و عاشقانه یا هر عمل غیرقانونی دیگر
 خودپسندی: تنهایی، به دنبال دوست بودن، محرومیت از ترفیع، علاقه به مورد تحسین  وتوجه قرار گرفتن، ماجراجویی، انتقام
 گاهی اوقات مرتکبان اقدامات جاسوسی تنها یک انگیزه ندارند. رابرت هنسن، از مأموران ضداطلاعاتی اف.بی.آی که با نوشتن نامه ای به کا.گ.ب آمادگی خود برای همکاری را اعلام کرد، چنین بود. هرچند وی پول زیادی دریافت کرد، اما دلیل اصلی وی این بود که فکر می کرد در سرویس خودی به او توجه لازم نشده و جاسوسی علیه آن حس خودخواهی او را ارضا می کرد.